
روز شعر و ادب پارسی؛ از شهریار تا گردشگری ادبی
۲۷ شهریور، روز بزرگداشت محمدحسین شهریار و «روز شعر و ادب پارسی» است؛ مناسبتی برای یادآوری نقش ادبیات در هویت ایرانیـاسلامی و فرصتی برای رونق گردشگری تعالی بخش در ایران. از شعر کهن تا ادبیات معاصر، از نوروز تا آیینهای مشترک فارسیزبانان، فرهنگ ما ظرفیتهایی کمنظیر برای دیپلماسی فرهنگی و گردشگری ادبی در اختیار دارد—ظرفیتهایی که میتوانند چهرهی حقیقی ایران را هوشمندانه به جهان معرفی کنند.
مقدمه
ادبیات فارسی صرفاً مجموعهای از متون کهن یا دیوانهای شاعرانه نیست؛ زبان زیستهی یک تمدن است که قرنها در سپهر معنوی و اجتماعی این سرزمین جریان داشته. انتخاب ۲۷ شهریور بهعنوان «روز شعر و ادب پارسی» به افتخار محمدحسین شهریار (۱۲۸۵–۱۳۶۷)، فرصتی است برای بازخوانی جایگاه ادبیات در زندگی امروز ما: از تربیت ذوق و زبان تا پیوند دادن نسلها، از تقویت سرمایه اجتماعی تا رونق گردشگری فرهنگی در ایران.
ادبیات، مرزهای جغرافیا را در مینوردد؛ همانگونه که آیینهای مشترک ایرانیان و فارسیزبانان—بهویژه نوروز—سالهاست به نشانهای از گفتوگو، امید و همبستگی بدل شدهاند. در کنار این پشتوانه فرهنگی، «گردشگری ادبی» بهعنوان یکی از شاخههای مهم گردشگری فرهنگی، فرصت میآفریند تا مکانها و خاطرهگاههای ادبی—از توس و شیراز تا نیشابور و همدان—به مقصدهایی الهامبخش برای یادگیری، تجربه و تعامل فرهنگی تبدیل شوند.
به همین دلیل، روز شعر و ادب پارسی نهتنها یادآور میراث ماندگار ادبی ماست، بلکه میتواند بهعنوان فرصتی برای توسعه گردشگری ادبی و فرهنگی، معرفی ایران به جهانیان و تحکیم پیوندهای فرهنگی با دیگر ملتها نیز نقشآفرین باشد.
روز شعر و ادب پارسی و استاد شهریار
نامگذاری روز ۲۷ شهریور بهعنوان «روز شعر و ادب پارسی» به پاسداشت یاد و خاطرهی محمدحسین شهریار، شاعر بزرگ معاصر ایران است؛ شاعری که با دیوان «حیدربابایهسلام» و اشعار فارسی و ترکی خود، جایگاهی ممتاز در تاریخ ادبیات معاصر یافت. شهریار (۱۲۸۵–۱۳۶۷) توانست با زبان ساده، عاطفهمند و در عین حال پرمغز خود، پلی میان سنت و نوآوری در شعر فارسی ایجاد کند.
وی در کنار سرودن اشعار فارسی، با پرداختن به شعر ترکی آذری، نشان داد که شعر و ادب میتواند فراتر از مرزهای زبانی، به پیونددهندهی فرهنگها بدل شود. اشعار او نهتنها در ایران، بلکه در میان فارسیزبانان و ترکزبانان منطقه خوانده و ستوده میشود.
بزرگداشت شهریار در این روز، صرفاً تکریم یک شاعر نیست؛ بلکه تکریم کل سنت شعری ایران است. سنتی که از فردوسی و حافظ و سعدی تا نیما و اخوان و شاملو امتداد یافته و امروز نیز همچنان زنده و الهامبخش است. شعر و ادب فارسی، گذشته از کارکرد هنری، همیشه نقشی اجتماعی و فرهنگی ایفا کرده و توانسته در بزنگاههای تاریخی، روح جمعی جامعه ایرانی را پاس بدارد.
از این منظر، روز شعر و ادب پارسی بهانهای است برای بازخوانی ظرفیتهای ادبی ایران در جهان امروز: ظرفیتی که هم میتواند در آموزش و پرورش نسل جوان اثرگذار باشد و هم در رونق گردشگری ادبی از رهگذر آرامگاهها، جشنوارهها و آیینهای ادبی خود را نشان دهد. آرامگاه شهریار در تبریز، همچون آرامگاه حافظ و سعدی در شیراز یا فردوسی در توس، یکی از نقاطی است که علاقهمندان ادبیات میتوانند با سفر به آن، تجربهای فرهنگی و معنوی را با سفر و گردشگری پیوند بزنند.
ادب فارسی؛ میراث مشترک کشورهای فارسیزبان
ادب فارسی، تنها سرمایهی ایران نیست؛ بلکه میراثی مشترک میان کشورهای فارسیزبان همچون افغانستان، تاجیکستان و بخشهایی از آسیای میانه و شبهقاره است. این گسترهی فرهنگی، شبکهای از آداب، آیینها و خاطرههای مشترک را شکل داده که گردشگری تعالیبخش میتواند آن را به فرصتی برای همگرایی ملتها بدل سازد.
وقتی گردشگر به آرامگاه فردوسی در توس، به باغ آرامگاه سعدی و حافظ در شیراز، یا به مزار مولوی در قونیه سفر میکند، تنها یک مکان تاریخی را نمیبیند؛ بلکه وارد جهانی از معنا، اندیشه و الهام میشود. این همان جایی است که گردشگری تعالیبخش، فراتر از دیدن بناها و اشیاء، به تجربهای درونی، معنوی و ارتقابخش تبدیل میشود.
کشورهای فارسیزبان، با تکیه بر این میراث مشترک، میتوانند شبکهای از مسیرهای گردشگری ادبی طراحی کنند؛ مسیرهایی که نهفقط به معرفی شاعر یا نویسندهای خاص، بلکه به پیوند دلهای مردم منطقه میانجامد. همانگونه که آیین نوروز در سراسر این سرزمینها نماد وحدت و همبستگی است، شعر و ادب فارسی نیز میتواند مبنایی برای تقویت هویت مشترک و دیپلماسی فرهنگی قرار گیرد.
در این چشمانداز، ادبیات فارسی نقش «زبان مشترک معنوی» را ایفا میکند: زبانی که هم حامل زیباییهای هنری است و هم توانایی دارد انسان را به سوی اخلاق، معنا و تعالی سوق دهد. اگر گردشگری معمولی بر سرگرمی و دیدن متکی است، گردشگری تعالیبخش با چنین پشتوانهای، تجربهای الهامبخش، آرامشآفرین و هویتساز به ارمغان میآورد.
نوروز؛ نماد وحدت و دیپلماسی فرهنگی
نوروز یکی از کهنترین آیینهای تمدنی ایران است که بیش از سه هزار سال در حافظهی جمعی مردمان این سرزمین و همسایگانش زنده مانده است. نوروز نهتنها آغاز سال نو، بلکه تجلی امید، زندگی دوباره و پیوند نسلهاست. همین ویژگیها باعث شده که این آیین در بسیاری از کشورها بهعنوان میراث مشترک فرهنگی ثبت شود و سازمان ملل متحد نیز آن را نماد گفتوگوی تمدنها معرفی کند.
در همایش بینالمللی هلال نوروزی که در ۲۶ اسفندماه ۱۴۰۳ در بافت تاریخی شیراز برگزار شد، اندیشمندان داخلی و خارجی بر ظرفیتهای فرهنگی نوروز تأکید کردند. در این رویداد، حجتالاسلام سید مصطفی میرفندرسکی، رئیس موسسه گردشگری آوای فطرت، سخنرانی کرد و نوروز را «سرمایهای تمدنی و معنوی» دانست که میتواند در عرصه دیپلماسی فرهنگی جایگاهی بیبدیل داشته باشد. او تأکید کرد که احیای آیینهای تمدنی مانند نوروز، ابزاری هوشمندانه برای معرفی چهرهی واقعی ایران به جهان است.
به گفتهی وی، نوروز پلی است میان فرهنگ و معنویت. در سالی که نوروز با ماه مبارک رمضان همزمان شد، جلوهای تازه از همگرایی دو آیین معنوی پدید آمد. هر دو، انسان را به بازاندیشی درونی، نوعدوستی و اصلاح روابط اجتماعی فرا میخوانند؛ و این همزمانی نشان میدهد که چگونه سنتهای فرهنگی و مناسک دینی میتوانند در راستای تعالی انسان هماهنگ شوند.
از منظر متون دینی نیز، نوروز جایگاهی ویژه دارد. امام صادق(ع) در روایتی، نوروز را روزی میداند که خداوند از بندگان پیمان گرفت تا تنها او را بپرستند. همین پیشینه نشان میدهد که این آیین، گذشته از جلوههای ملی، ریشهای معنوی نیز دارد و میتواند بهعنوان بخشی از فرهنگ اسلامی معرفی شود.
نوروز علاوه بر بُعد معنوی، ابزار قدرت نرم ایران در عرصه بینالملل است. در جهانی که تصویر ایران بارها توسط رسانههای مغرض تحریف میشود، نوروز فرصتی است برای معرفی چهرهی واقعی، صلحطلب و فرهنگدوست ایرانیان. همانگونه که حجتالاسلام میرفندرسکی بیان داشت، صیانت از نوروز یعنی صیانت از هویت ملی؛ زیرا این آیین توانسته قرنها در دل تاریخ پایدار بماند و همهی اقوام و مذاهب ایرانی را در یک جشن مشترک گرد هم آورد.
از این منظر، نوروز تنها یک جشن نیست، بلکه دیپلماسی فرهنگی در عمل است؛ دیپلماسیای که میتواند ملتها را به گفتوگو، دوستی و همزیستی دعوت کند و جایگاه ایران را در عرصه جهانی تقویت نماید.
گردشگری ادبی؛ پیوند شعر و سفر
ادبیات همیشه فقط روی کاغذ باقی نمانده است؛ بسیاری از شاعران و نویسندگان ایرانی ردپای خود را در جغرافیای ایران بهجا گذاشتهاند. مقبرهها، خانهها، موزهها و حتی فضاهایی که الهامبخش آثار ادبی بودهاند، امروز به مقصدهایی ارزشمند برای علاقهمندان فرهنگ و هنر تبدیل شدهاند. اینجاست که مفهوم گردشگری ادبی شکل میگیرد؛ شاخهای از گردشگری فرهنگی که سفر را با تجربهی ادبی و الهام معنوی در هم میآمیزد.
تصور کنید گردشگری به توس سفر میکند و بر مزار فردوسی میایستد؛ یا در شیراز به آرامگاه حافظ و سعدی میرود؛ یا در نیشابور بر مزار خیام تأمل میکند. این مکانها فقط مقاصد گردشگری نیستند، بلکه فضای گفتوگو با تاریخ، شعر و اندیشهاند. هر آرامگاه و یادمان ادبی، بهمثابه یک کلاس زنده است که در آن زائران فرهنگ، در کنار تجربهی سفر، با جهان معنوی شاعران نیز پیوند میخورند.
استاد امیرحسین حکمتنیا، مدرس و پژوهشگر گردشگری ادبی، در پژوهشهای خود نشان داده که ادبیات میتواند بهعنوان یک منبع پایدار برای گردشگری عمل کند. چراکه پیوند ادبیات با فرهنگ و هویت مردم، آن را به جاذبهای ماندگار و اصیل تبدیل میکند. برخلاف جاذبههای زودگذر، میراث ادبی همواره الهامبخش باقی میماند و میتواند نسلهای مختلف گردشگران را به خود جذب کند.
گردشگری ادبی نهتنها ظرفیت اقتصادی و فرهنگی دارد، بلکه در چارچوب گردشگری تعالیبخش، میتواند تجربهای روحی و معنوی برای گردشگران بیافریند. وقتی فرد در کنار آرامگاه شاعری چون باباطاهر، با دوبیتیهای ساده و عمیق او زمزمه میکند، در واقع سفری درونی به دنیای معرفت و عشق را تجربه میکند. این نوع گردشگری، مسافران را از صرف دیدن بناها فراتر برده و به بازاندیشی در معنا و زیبایی زندگی دعوت میکند.
از این رو، گردشگری ادبی میتواند در روز شعر و ادب پارسی، بهعنوان فرصتی عملی برای رونق سفرهای فرهنگی معرفی شود. پیوند شعر و سفر، نهتنها ارزشهای ادبی ایران را زنده نگه میدارد، بلکه راهی است برای معرفی چهرهی اصیل و الهامبخش ایران به جهانیان.
نتیجهگیری
روز شعر و ادب پارسی، فراتر از یک مناسبت تقویمی، یادآور ریشههای عمیق فرهنگی و هویتی ایران است. این روز فرصتی است برای بازاندیشی در نقش ادبیات فارسی، از شهریار معاصر تا فردوسی و حافظ و سعدی، و همچنین توجه به پیوند آن با آیینهایی چون نوروز که سرمایهای تمدنی و جهانی به شمار میروند.
ادبیات و آیینهای فرهنگی ما، ظرفیتهایی کمنظیر برای دیپلماسی فرهنگی دارند؛ ظرفیتی که هم میتواند ایران را با چهرهای صلحطلب و فرهنگی به جهان معرفی کند و هم در داخل کشور، موجب تقویت وحدت و همبستگی ملی شود. در همین راستا، گردشگری ادبی بهعنوان یکی از شاخههای گردشگری فرهنگی، نهتنها میتواند رونق اقتصادی و فرهنگی ایجاد کند، بلکه در قالب گردشگری تعالیبخش، تجربهای الهامبخش، هویتساز و معنوی برای گردشگران رقم میزند.
اگر از این فرصتها بهدرستی استفاده شود، روز شعر و ادب پارسی میتواند به بستری برای توسعه پایدار گردشگری فرهنگی در ایران بدل گردد؛ جایی که شعر، آیین و سفر در کنار هم، هم میراث گذشته را پاس میدارند و هم آیندهای روشن برای هویت ایرانی رقم میزنند.
شما کدام شاعر ایرانی را بیشتر دوست دارید؟
آیا تا به حال به آرامگاه شاعران یا مکانهای ادبی سفر کردهاید؟ تجربههای خود را از این سفرها با ما در میان بگذارید و بگویید که شعر و ادبیات چگونه سفر شما را معنویتر و الهامبخشتر کرده است.
پرسشهای متداول (FAQ)
۱. چرا ۲۷ شهریور بهعنوان روز شعر و ادب پارسی انتخاب شده است؟
این روز به پاسداشت یاد و خاطرهی محمدحسین شهریار، شاعر بزرگ معاصر ایران، انتخاب شد تا نمادی برای گرامیداشت سنت ادبی و پاسداشت زبان فارسی باشد.
۲. استاد شهریار چه نقشی در شعر معاصر ایران دارد؟
شهریار با اشعار فارسی و ترکی آذری خود، پلی میان سنت و نوآوری در شعر ایجاد کرد و توانست با زبان ساده و عاطفهمند، جایگاهی ویژه در ادبیات معاصر پیدا کند.
۳. نوروز چه جایگاهی در دیپلماسی فرهنگی ایران دارد؟
نوروز بهعنوان میراث مشترک فرهنگی در بیش از ۱۲ کشور جشن گرفته میشود و سازمان ملل آن را نماد صلح و گفتوگوی تمدنها دانسته است. این آیین فرصتی برای معرفی چهرهی واقعی و فرهنگی ایران در جهان است.
۴. گردشگری ادبی چیست و چه نمونههایی در ایران دارد؟
گردشگری ادبی شاخهای از گردشگری فرهنگی است که به مکانهای مرتبط با شاعران، نویسندگان و آثار ادبی میپردازد. آرامگاه فردوسی در توس، حافظ و سعدی در شیراز، و خیام در نیشابور از مهمترین نمونهها هستند.
۵. چگونه میتوان از ظرفیت ادبیات برای رونق گردشگری در ایران استفاده کرد؟
با معرفی آرامگاهها، جشنوارههای ادبی، مسیرهای فرهنگی مشترک میان کشورهای فارسیزبان و بهرهگیری از پژوهشهای علمی در زمینه گردشگری ادبی، میتوان ادبیات را به یک جاذبه پایدار و تعالیبخش برای گردشگران داخلی و خارجی تبدیل کرد.