چهار نفر روی چهار چرخ؛ قصه توقف یک خانواده آلمانی در قم

چهار نفر روی چهار چرخ؛ قصه توقف یک خانواده آلمانی در قم
1 رای    میانگین 5/5
لطفا شما هم امتیاز بدهید!

چهار نفر روی چهار چرخ؛ قصه توقف یک خانواده آلمانی در قم

در حالی که جوانان ایرانی قم را شهری خشک و غیرجذاب معرفی می‌کردند، یک خانواده آلمانی تصمیم گرفتند به شنیده‌ها اعتماد نکنند و خودشان ببینند. نتیجه سفرشان اما شگفت‌انگیز بود: قم، نه تنها ناخوشایند نبود، بلکه تجربه‌ای معنوی، آرام و به‌یادماندنی برایشان به همراه داشت.


گاهی یک شهر، آن‌گونه که درباره‌اش می‌شنویم با آنچه در واقعیت می‌بینیم، فاصله‌ای شگفت دارد. قم برای بسیاری از جوانان ایرانی شهری ناشناخته و پر از پیش‌داوری است؛ اما وقتی خانواده‌ای آلمانی پا به این شهر گذاشت، تجربه‌ای کاملاً متفاوت و الهام‌بخش برایشان رقم خورد.

یک خانواده آلمانی، رینا (۳۷ ساله)، ساشا (۴۴ ساله) و دو فرزندشان بیارنه (۵ ساله) و ماتیس (۳ ساله)، خانه و شهر برلین را پشت سر گذاشته و سوار بر یک ماشین کمپر به ماجراجویی طولانی در شرق و خاورمیانه آمدند.
۲۵۱ روز سفر، بیش از ۲۵ هزار کیلومتر جاده و ۱۸ کشور؛ این خلاصه‌ی مسیر پرهیجان خانواده‌ای است که روزی پا به قم گذاشتند و اسم این سفر را گذاشتند: چهار نفر روی چهار چرخ.

قم؛ ایستگاهی متفاوت در سال نو ایرانی

در نخستین روز از سال ۱۳۹۸، کمپر آنها در کوچه‌های قم توقف کرد. شهری که به نوشته این توریست نامش را بیشتر با حرم حضرت فاطمه معصومه (س) می‌شناسند؛ دومین زیارتگاه بزرگ شیعیان پس از مشهد. شهری که هزاران زائر، هر روز دلشان را به حرم دختر موسی بن جعفر (ع) گره می‌زنند.

تجربه توریست از قم

تردیدها و واقعیت‌ها

وقتی این خانواده از تصمیم‌شان برای سفر به قم با چند جوان ایرانی صحبت کرده بودند، با واکنش عجیب روبه‌رو شدند:
«قم توریستی نیست، مردمش بداخلاق‌اند، آنجا خوش نمی‌گذرد».
متاسفانه قم در میان جوانان ایرانی هنوز شهری ناشناخته و گاه با تصورات غلط همراه است، تا جایی که حتی به این خانواده آلمانی توصیه کرده بودند به آن سفر نکنند، اما آنان تصمیم گرفتند به جای تکیه بر شنیده‌ها، به چشم‌های خود اعتماد کنند. نتیجه متفاوت بود. قم برایشان نه شهری خشک و ناخوشایند، بلکه مکانی آرام و معنوی جلوه کرد که حس خاصی از زیارت و مهمان‌نوازی ایرانی را در دلشان نشاند.
آنها از درب ۱۷ وارد حرم شدند و همان لحظه برایشان پر از جذابیت و تازگی بود. فضای معنوی شهر، رفت‌وآمد زائران و حال و هوای اطراف حرم برایشان تجربه‌ای خاص شد.

چهره مهربان قم

آنچه بیشتر از همه در ذهنشان ماند، برخورد مردم بود. برخلاف هشدارها، قم نه ترسناک بود و نه ناخوشایند. فروشنده‌ها، رهگذران و مردمی که با آنها روبه‌رو می‌شدند، با لبخند و مهربانی رفتار کردند. شاید چون گردشگر بودند، برخورد ویژه‌ای دریافت کردند؛ اما برایشان همین هم مهم نبود. مهم این بود که شهری را که به «خشکی و سردی» توصیف کرده بودند، با مهربانی و صمیمیت دیدند.

تجربه توریست از قم

قم در قاب سفرنامه

قم؛ شهری که قرار نبود مقصدی گردشگری باشد، اما در سفرنامه‌شان جایگاهی ویژه پیدا کرد: شهری که سنت و معنویت را در دل خود نگاه داشته و می‌تواند برای مسافران جاده، شگفتی تازه‌ای بیافریند.
متن آقای ساشا، درباره این تجربه این است:

تجربه توریست از قم

ترجمه:

«شهر قم بعد از مشهد، دومین زیارتگاه مهم شیعیان در ایران است؛ چون حرم حضرت فاطمه معصومه، خواهر امام رضا (ع)، در این شهر قرار دارد. به همین دلیل قم یکی از مذهبی‌ترین شهرهای ایران به شمار می‌رود و زائران زیادی از نقاط مختلف به آن سفر می‌کنند. جالب این بود که وقتی به چند جوان ایرانی گفتیم قصد داریم به قم برویم، همه ما را منصرف می‌کردند. می‌گفتند: «قم شهر توریستی نیست و مردمش خیلی بداخلاق‌اند.»

با این حال تصمیم گرفتیم خودمان ببینیم. هرچند وارد صحن اصلی حرم نشدیم و فقط تا ورودی رفتیم، اما همان‌قدر هم برایمان جالب بود که فضای شهر را از نزدیک حس کنیم. برخلاف آنچه شنیده بودیم، قم اصلاً ترسناک یا ناخوشایند نبود. مردم شهر مثل همه‌جای دیگر ایران، با ما دوستانه و مهربان رفتار کردند. شاید دلیلش این بود که ما گردشگر بودیم و به همین خاطر برخورد ویژه‌ای با ما داشتند».

 قم در نگاه یک خانواده آلمانی، نه شهری خشک و بسته، که ایستگاهی پر از آرامش، مهربانی و تجربه‌ای متفاوت بود.

پایان پیام
احتمالا این مطالب هم به کار شما می‌آید
ما نظرات و سوالات شما را با دقت می‌خوانیم و پاسخ می‌دهیم
نظرات تعداد کاراکترهای باقی مانده: 300
انصراف