پادکست گردشگری در شش دقیقه:

اپیزود چهاردهم: سفرهای ناصرالدین شاه به قم (6)

اپیزود چهاردهم: سفرهای ناصرالدین شاه به قم (6)
1 رای    میانگین 5/5
لطفا شما هم امتیاز بدهید!
پادکست گردشگری در شش دقیقه:

اپیزود چهاردهم: سفرهای ناصرالدین شاه به قم (6)

در پادکست قبل توضیحات شاه صاحبقران از دریاچه مابین قم و تهران رو شنیدید. این پادکست ادامه توضیحات ناصرالدین شاه از این دریاچه است.


لینک پادکست در کست باکس

متن پادکست:

سلام همسفر
به آوای سه شنبه این هفته خوش اومدین
من سید جلال عطایی هستم و شما دارید به پادکست شیش دقیقه با گردشگری گوش میکنین. این پادکست کوتاه کاریه از موسسه گردشگری آوای فطرت که سه شنبه ها تقدیمتون میشه.
همسفران آوای سه شنبه.
در پادکست قبل توضیحات شاه صاحبقران از دریاچه مابین قم و تهران رو شنیدید.
این پادکست ادامه توضیحات ناصرالدین شاه از این دریاچه است.

سفر ناصرالدین شاه به دریاچه بین قم و تهران

اما مسافت دور دریاچه
اگر نقطه ای را معین نمایند و در دور دریاچه بدون اینکه تامل کنند متصل راه بروند، باید سی ساعت که بروند، به همان نقطه برسند. پس می توان دوره این دریا را سی فرسنگ گفت. اما این تخمین است، باید مهندسی دور بزند و با ساعت مسافت را تعیین کند. اما این تخمین به طور تقریب به تحقیق است که اگر کم و زیاد شود، بیش از دو سه فرسنگ نخواهد شد.
از منظریه که به سمت قم حرکت می شود، تا یک فرسنگ به زراعت و شهر قم مانده، از علایم زمین معلوم می شود که در قدیم این پنج فرسنگ راه هم دریا بوده است. از قدیم این زمین را چال دریا می گفته اند و حالا هم به این اسم مرسوم است.
در میان زمینهای این صحرا بعضی صدفهای دریایی ملاحظه شد، محتمل است باز هم من بعد در اینجا ها تشکیل دریاچه بشود.
از منظریه که یک فرسنگ رو به قم حرکت می شود، به رودخانه ساوه میرسد که از مغرب به سمت مشرق جریان دارد و از پل دلاک عبور کرده و رو به شمال بر می گردد و داخل همین دریاچه می شود. حسب الحکم دولت امین السلطان به سرکاری باقرخان، پلی به این رودخانه بسته است که از ابنیه معظمه محسوب می شود و باکمال استحکام و جلوه به انجام رسانیده است. از منظریه تا این پل جدید یک فرسنگ راه است.

تخمین عمق دریاچه

عمق این دریاچه درست معلوم نیست، چون قایقی حاضر نبود که میانش رفته با طناب معین نمایند. یک نفر را فرمودیم لخت شده، هرقدر بتواند ایستاده در آب دریا برود، الی دویست قدم به میان دریا رفت، در آخر آب الی گردنش رسید از آن به بعد نتوانست راه برود، شنا کرد، گویا حالا وسط آب عمقش بیشتر از ۱۰ ذرع نباشد. این هم که نوشتم حدس و تخمین است، تا بعد صحیحا معین شود.
از لب این دریاچه کوه دماوند مثل کله قند پیداست و کوه البرز هم پیدا میشود. این کوه های برفی دماوند و البرز از دور یک منظر و تماشای بسیار خوشی داشت که کمتر همچو دورنمایی به نظر رسیده است.
سواحل دریاچه از همه طرف مسطح و هموار است و در این فصل که اوایل بهار است زمینها همه مملو از لاله قرمز و گلهای زرد و سفید و انواع ریاحین و بوته های بزرگ است. تمام این صحاری و اطراف دریاچه مراتع شتران کُلائی دولت است و در این فصل بهار قریب به ۱۰ هزار شتر کلائی است که در این صحرا چرا می نمایند و کم کم که هوا گرم می شود به طرف ییلاقات ساوه و خَرَقان می روند.

در این ایام که اغلب شترها زاییده بودند، خضارت صحرا و طراوت هوا و طبیعت دریا و تابش اشعه آفتاب به سطح اب و حالت طبیعی دشت و مراتع و شترها و بچه شترها و ساربانان و اطفال آنها مشغول چرانیدن شتران بودند و وضع سیاه چادرهای اعراب کَلَکو و گله های گوسفند زیاد که در چَرا بودند عالم غریبی داشت وچون محافظت شتر کُلائی مخصوص به ایل عرب کلکو ست در دوره این دریاچه، همه جا چادر زده اند که چادرهای آنها در این سواحل بر حسن منظر دشت و صحرا افزوده است.

توصیف ناصرالدین شاه از پرندگان

از قراری که به عرض رسید، در فصل پاییز، کرورهای مرغابی در این دریاچه دیده می شود. در این وقت هم از انواع مرغهای آبی موجود بود، خصوصا مرغی ملاحظه شد که پاهای نازک بسیار بلندی داشت از لک لک بزرگتر است، وقتی نشسته بود، بنظر سفید می نمود، ولی چون پرواز می کردند، پرهای زیر شکم و زیر بالهایش قرمز بود. این نوع مرغها یک مرتبه صد صد پرواز می کردند، اما به نظام، مثل این که یک فوج سرباز منظمی حرکت نماید و در وقت پرواز یک صدا و آواز مخصوصی داشتند که به گوش مثل نوای موزیک بسیار خوش مطبوعی می آمد. صید این مرغها چون از انسان خیلی وحشت دارند و در میان آبها می نشینند و زیاد نزدیک به ساحل نمی شوند، خیلی دشوار است،(قابل حدس باید باشه که احتمالا منظور ناصرالدین شاه، فلامینگو بوده است) شکارچی خود را به تیررس تفنگ می رساند، اما اینها از وحشتی که دارند زود پرواز می کنند.
مرغ هایی که در این وقت در دریاچه باقی مانده نمونه ای هستند از مرغ های زیادی که در زمستان و پاییز به اینجا می آیند و اسامی آنها از قرار زیر است:
پرلا، رنگ سیاهی دارد
پاشل باش، مرغابی است که سرش سبز است
غاز
حواصیل به انواع و اقسام
مرغ سفید ماهی خوار که جثه ای به قدر کبوترهای بزرگ دارد.
از وحوش و طیور صحرایی، نیز آهو و هوبره و با قرقرا، قل قویرق و انواع و اقسام طیور دیگر در این صحرا بسیار است.
صحرایی که از کوشک نصرت به منظریه می رود، صحرای بسیار خوش وضع مطبوعی است. سوراخ موش هیچ ندارد. ریگهای بسیار قشنگ و سنگهای خوشرنگ قرمز و سفید و منظری خیلی خوش دارد.
این دریاچه تقریبا شبیه به یک عینک است، یعنی دو دریاچه است که به واسطه یک بُغازی به هم متصل می شود و عرض این بُغاز هم بعضی جاها نیم فرسنگ و بعضی از اماکن کمتر و بیشتر است.

خب همسفران عزیز
به پایان این اپیزود از شش دقیقه با گردشگری رسیدیم. از اینکه با ما همراه بودید صمیمانه از شما سپاسگزاریم.
مارو در شبکه های اجتماعی دیگر مانند ایتا و اینستاگرام و تلگرام دنبال کنید و با بازدید از سایت اوای فطرت دات آی آر در جریان آخرین اخبار موسسه قرار بگیرید.
اگه شما هم مطلبی درباره گردشگری دارید برای ما بفرستید تا با نام و نشان خودتون منتشر بشه.
ایام به کام روزگارتون خوش

 

ما نظرات و سوالات شما را با دقت می‌خوانیم و پاسخ می‌دهیم
نظرات تعداد کاراکترهای باقی مانده: 300
انصراف